توجه شده است؟
4- آیا لازم است که برخی از انحرافات از قالب یک نوع بیماری روانی وارد به حوزه جرمانگاری مقنن گردد و سیاست جنایی مبتنی بر مجازات و اصلاح و درمان برای آن ترسیم گردد؟
5- سیاست کیفری ایران تا چه اندازه در مورد کنترل جرایم جنسی موفق بوده و آیا توانسته است همه جرایم جنسی را کنترل نماید؟
د: فرضیهها
1- باتوجه به گسترش روزافزون جرایم وانحرافات جنسی و همچنین تغییر ظواهر و روشهای جدید اینگونه جرایم بدیهی است با وجود قوانین سنتی و ناکارآمد سابق بلحاظ قانونی و رویه قضایی چالشهایی در جهت کنترل جرایم جنسی وجود دارد.
2- بسیاری از جرایم نوظهور که زاییده تکنولوژی بشری بوده و در حوزه جرایم و انحرافات جنسی قرار میگیرند از دید قانونگذار مکتوم مانده است.
3- درحقوق کیفری ایران به انحرافات جنسی بعنوان زمینههای ارتکاب جرایم جنسی توجهی نشده و در محدوه یک نوع بیماری روانی محصور گردیده است.
4- از آنجا که هر جرم جنسی نه تنها بمعنای عام مصادف با نوعی انحراف و کجروی است بلکه به معنای خاص پدیده و ناشی از یک انحراف جنسی است برهمین مبنا لازم است برخی از انحرافات جنسی خطرناک جرمانگاری گردد. و در جهت پیشگیری از جرایم جنسی با سبق تصمیم مورد توجه قرار گیرد.
5- نظام کیفری ایران فیالواقع بلحاظ ساختار کیفری نا کارآمد،از کنترل جرایم جنسی عاجز مانده است.
ه: سازماندهی تحقیق
این تحقیق در دو بخش تنظیم و هر بخش به فراخور دارای چند فصل و هر فصل مشتمل بر چند مبحث وگفتار میباشد در بخش نخست کلیاتی از جرایم و انحرافات جنسی مطرح وسپس به تعریف جرایم و انحرافات جنسی پرداخته شده و مصادیقی برجسته از جرایم و انحرافات جنسی که دارای جایگاه بحث و اعلام نظراست عنوان گردیده است وعلل ارتکاب جرایم وانحرافات جنسی در حد جایگاه مورد بررسی قرار گرفته است چرا که نگارنده لازم دیده است با عنایت به اینکه بلحاظ وجود صورتهای مختلفی از جرایم جنسی و تفاوت در برداشتهای افراد و تداخل مرزهای برخی از جرایم با جرایم دیگر و خلط معنای انحراف صرف با جرم بدوا ضمن تعریف مقولههای مورد بحث و بیان مصادیق، این مرزها را بنحو شایستهای تبیین و روشن و خوانندگان مطالب را با شمه ای از مصادیق جرایم وانحرافات جنسی آشنا نماید و سپس در بخش دوم چالشهای حقوق ایران در جرایم و انحرافات جنسی را به بحث گذارد که عمده مسایل در این بخش مطرح میگردد که این چالشها ازلحاظ عدم جرمانگاری برخی جرایم جنسی و انحرافات جنسی و همچنین عدم پیشبینی واکنش کیفری مناسب مورد بررسی قرار میگیرد که نمونهای از آراء کیفری در این خصوص در این بخش همراه با تجزیه و تحلیل آورده میشود و نهایتا نتیجهگیری از مباحث و ارایه راهکارهایی در رویه قضایی و قابل توجه مراجع قانونگذاری این بخش به پایان خواهد رسید.
بخش نخست
کلیات، تعاریف و آشنایی با مصادیق جرایم و انحرافات جنسی
یکی از بزرگترین مشکلات بررسی رفتار جنایی این است که هرگونه کوشش برای درک آن نیازمند شناخت گستره و وسیعی از شاخههای علمی است وبدون توجه به تمام جوانب موضوع وجایگاه آن در علوم مختلف وارتباط واژگان هر موضوع با مصادیق مشابه نمیتوان به شناخت کاملی از آن مطلب دست یافت لذا در بدو امر لازم است تا تعاریف هر مورد را دریابیم وسپس به بررسی ویژگیهای آن در هر مقام بپردازیم بر همین مبنا این بخش به تعاریف وآشنایی با مصادیق جرایم وانحرافات جنسی وبررسی هر مورد به تفکیک اختصاص یافته است.
فصل اول: تعریف جرم و انحراف جنسی
در این فصل سعی شده قبل از ورود به مباحث اصلی ابتدا واژگان مرتبط که در مباحث آینده مورد استفاده قرار میگیرد تعریف و جایگاه آن در علوم مختلف و در نهایت ارتباط واژگان اصلی شرح داده میشود.
مبحث نخست: واژه شناسی
این مبحث شامل تعریف واژگان اصلی میباشد که درتحقیق بکاررفته است.
گفتار نخست: تعریف جرم
شاید تعریفی که قانون مجازات اسلامی از جرم ارایه کرده است در حوزهای که همان قانون مورد استناد قرار میگیرد کاملترین تعریف باشد، از منظر قانون ((هرفعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد جرم محسوب میشود))4
براساس این تعریف قانونی از جرم که ملاک، تعیین یا عدم تعیین مجازات میباشد بسیاری از رفتارها و کجرویهای اجتماعی که غالبا درتضادبا عرف قراردارد از دایره شمول تلقی جرم خارج و احتمالا تحت عنوان رفتارهای ضد اجتماعی و انحراف دستهبندی میگردند.
مذهبیون در تعریف جرم از عقاید دینی الهام میگیرند و آن را تضییع و تجاوز به حقالله و حقالناس میدانند و لذا جرم در شرع شامل مسائلی است که دارای مفاسد اجتماعی و مفاسد شخصی است در حالیکه مسائل اخیر همیشه عرفا قابل مجازات نیست. ارزشهایی که در حقوق اسلام مورد احترام است جان و مال، عقل و شرف و دین افراد است که تجاوز به هریک از این ارزشها مستوجب ضمانت اجراهای دنیوی و اخروی است5.
براساس این تعریف باید گفت چناچه شخصی از چراغ قرمز عبور کند چون تجاوز به حقوق دیگران نموده مرتکب جرم شده در حالیکه بلحاظ حقوقی و قضایی چون در قانون، مجازات برای آن تعیین نشده است نمیتواند مصداق جرم باشد.
فارغ از بررسی حقوقی وقضایی مفهوم جرم مربوط به شرایط قانونی پدیده مجرمانه بوده و بیشتر اوضاع واحوال فردی و اجتماعی قبل از ارتکاب جرم و عامل یا عوامل واقعی ارتکاب جرم را مورد توجه قرار میدهد جرمشناس براساس مشاهدات و تجربیات علمی به دنبال تعیین رفتارهای ضداجتماعی هستند تا از این طریق بهتر بتواند حمایت جامعه را امکانپذیر سازند6.
درحقوق خارجی جرم به معنی وسیع کلمه عبارت است از فعل یا ترک فعل فردی است که به جهت لطمهای که به نظم اجتماعی وارد میکند مرتکب توسط جامعه به کیفر میرسد7.
به هرصورت پدیده جزایی یا جرم مبتنی بررفتاری است که از طرفی مخالف نظم اجتماعی و از طرفی دیگر باید این رفتار در قانون جزا پیشبینی و مستوجب کیفر قانونی باشد بنابراین تا وقتی رفتار غیرعادی و زیانآور شخص به اجتماع با متون قانونی منطبق نباشد مرتکب قابل تعقیب نیست.
گفتار دوم: تعریف انحراف
سابقا مطالبی پیرامون جرم مطرح گردید دراین گفتار مطالبی راجع به انحراف بیان میشود تا آشنایی اجمالی با مقوله انحراف به دست آید.
اگر به دنیای اطراف خود نگاه کنیم متوجه خواهیم شد همان قدر که مردم از هنجارها پیروی میکنند، تخطی و سرپیچی از قوانین اجتماعی نیز مشاهده میشود برای مثال کسانی دزدی میکنند، بر سر دیگران کلاه میگذارند، تقلب میکنند، لباسهای عجیب وغریب میپوشند، آرایشهای غیرعادی انجام میدهند با لهجههای غیرمتعارف سخن میگویند، موادمخدر مصرف میکنند، به استعمال مشروبات الکلی میپردازند قماربازی میکنند، به ادیان و فرقههای دیگر متمایل میشوند، ناراحتیهای روانی پیدا میکنند و مواردی از این قبیل. بنابراین تصور کامل از جامعه، باید شامل هنجارشکنیها و هم نمایشگر هم نواییها8 باشد.
هرجا قوانینی برای رفتارمناسب و صحیح اجتماعی وضع شده باشد بصورت غیرمستقیم به (کج رفتاری9) و (انحراف) نیز اشاره شده است تعریف و تبیین رفتار مقبول10 بطورخودکار طبقه دیگری از وقایع یعنی رفتار غیرمقبول را به ذهن متبادر میسازد11. به این ترتیب انحراف مجموعه رفتارهایی است که با هنجارهای اجتماعی درعین اعتبار و اجرا مطابقت ندارد و در گروه اجتماعی موجب بروز واکنشهای متنوعی میگردند که نظارت اجتماعی نامیده میشود.
از یک نظر انحراف را به دو دسته تقسیم کردهاند در حالت انحراف نخستین شخصی گهگاه به اعمال انحرافآمیز دست میزند ولی از نظر اجتماعی شخص قابل قبولی است چنین افرادی نمیگذارند که الگوهای انحرافآمیز برهمه جنبههای زندگی اشان چیرگی یابد وخود را منحرف نمیانگارند و بقیه افراد جامعه نیز هنوز برای آنها احترام قائلند اما در حالت انحراف دومین شخص به عنوان منحرف مشهور میشود و جامعه چنین فردی را غیرقابل قبول و ناخوشایند میانگارد و خود فرد نیز خودش را منحرف تشخیص میدهد و به منحرفهای شناخته شده دیگر میپیوندد12.
یکی دیگر از دانشمندان انحراف را اینگونه تبیین نموده که انحراف، ما را به مفهوم هنجار ارجاع میدهد براساس این نظر هر نوع ناهنجاری تعبیر به انحراف میگردد. ماهیت انحراف بسیار پیچیده و مشکل است که به دلایلی چون گستردگی ماهیت و حدود و ثغور جلوه کنش انحرافی و عوامل وضعیتی مرتبط با آن است اولین عامل در پیچیدگی آن، تعریف انحراف برحسب نسبیت هنجارهای اجتماعی است دومین عامل، هنجارها قاعدتاً