ورد اختلاف را دیده یا شنیده یا شخصاً از آن آگاه شدهاند یعنی شخصی به نفع یکی از اصحاب دعوی و بر ضرر دیگری اعلام اطلاع و خبر از وقوع امری نماید، اگر وسیله آگاهی گواه قوه بینایی او باشد گواه را شاهد عینی و گواهی او را “مشاهده” نامند و اگر وسیله آگاهی قوه سامعه باشد گواه را شاهد سمعی و گواهی او را “اسماع” خوانند.
در تمامی ادوار و همچنین در همه سیستمهای حقوقی شهادت شهود به عنوان یکی از ادله اثبات دعوی همواره مورد استفاده طرفین دعوی اثبات ادعاهای آنان بوده است لیکن حدود استفاده و درجه اعتبار آن از کشوری به کشور دیگر متفاوت است.
اهمیت دلیل مذکور در دوران گذشته به دلیل صداقت انسانهای آن ادوار از یک سو و فقدان دستاوردهای عملی و تکنیکی از سویی دیگر بسیار بیشتر از دوران فعلی بوده است.
تکلیف اخلاقی و اجتماعی آحاد افراد جامعه در مقابل دستگاه عدالت ایجاب مینماید که افراد در مواقع مختلفی اقدام به اداء شهادت نموده و در صورت استدعای طرفین دعوی و نیاز دستگاه قضایی در مراجع قضایی قانونی حضور یافته و مجری قانون را در جهت آشکار نمودن چهره حق یاری نماید.
در جوامعی که افراد به اصول اخلاقی و مذهبی پای بند نباشند استفاده از شهادت میتواند اثرات سویی ببار آورد و باعث تضییع حقوق افراد شود بالعکس در جوامعی که افراد مقید به راستگویی هستند و ادای شهادت را تکلیف خود میشناسند میتواند در احیاء حقوق مؤثر واقع شود؛ از طرف دیگر گواه حتی وقتی که کمال صداقت را داشته باشد باز هم کمتر پیش میآید گواهی او خالی از اشتباه و اشکال باشد زیرا ممکن است از حقیقت اموری که بیان آن را از او درخواست میکنند کاملاً آگاهی نداشته و واقعه را به درستی ندیده یا نشنیده باشد یا نتوانسته همه را به خوبی در حافظه خود نگهدارد به همین خاطر شرع و به تبع آن، قانونگذار شرایط سنگینی برای استماع گواهی معین کرده است (مواد 1313ق. م و 155 آ.د.ک).
الف- ضرورت تحقیق
ارزش و اهمیت شهادت به عنوان یکی از ادلهی اثبات دعاوی محاکم تمامی کشورها پذیرفته شده و اهمیت آن بر هیچکس پوشیده نیست از آنجایی که امروزه در محاکم ایران مشاهده میگردد که بعضا پروندههای زیادی به استناد شهادت شهود منتهی به صدور رای گردیده است لذا ضروری است در این خصوص یک کار تحقیقی و پژوهشی انجام گیرد چرا که اگر نتوان به درستی در خصوص جایگاه شهادت و ارزش آن در اثبات دعاوی بررسی نمود چه بسا آثار زیان بار و جبران ناپذیری به افراد دعوی و در نهایت به کل جامعه وارد خواهد شد . مشاهده میگردد که بعضا در محاکم کشور ما بسیاری از رسیدگیها بدون دقت و بررسی لازم و فقط جهت مختومه نمودن پرونده و فراغت از دادرسی و به استناد شهادت شهود منجر به صدور رای مینمایند . پس به نظر میرسد اگر در این زمینه غفلت صورت گیرد بسیاری از پروندهها بدون اینکه احقاق حق گردد بسته خواهد شد .
ب- اهداف تحقیق
هدف از تحقیق بررسی تطبیقی شهادت شهود در حقوق کیفری ایران و فقه امامیه میباشد در این تحقیق تفاوتها و وجوه تشابه شهادت شهود در فقه و حقوق کیفری ایران مورد بررسی قرار میگیرد . و دیدگاههای مختلف فقهی و قوانین مختلف بررسی میگردد .
ج.روش تحقیق
تحقیق این پایان نامه به صورت مطالعات کتابخانه ای و فیش برداری و تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده بوده است لذا با مراجعه به کتابخانهای مختلف از جمله ، کتابخانه های حوزی و حقوقی و مراجعه به دانشگاه و ملاحظه و مطالعه پایان نامه های مرتبط با موضوع نسبت به فیش برداری و جمع آوری مطالب اقدام شده است . مطالب و تجزیه و تحلیل نگارش آنها اقدام شده است . که این پایان نامه از کلیات و سه فصل مجزا تشکیل شده است که فصل نخست شامل تعاریف و کلیات میباشد که واژگان اصلی و واژگان مهم و مرتبط با آن تعریف میگردد . و مبانی فقهی و قانونی در این فصل مورد بررسی قرار میگیرد . و فصل دوم شامل وجه و شرایط شهادت میباشد . که در آن به شرایط اعتبار شهادت که شرایط ایجابی و سلبی میباشد و شرایط شاهد و جرح و تعدیل شهود و آثار شهادت کذب پرداخته میشود . و فصل سوم آن به شهادت زنان پرداخته می شود. و در پایان نتیجه گیری از پایان نامه ارائه میگردد.
فصل اول:
تعاریف و کلیات
1-1 مفهوم شهادت :
در قوانین ما شهادت تعریف نشده است و برای یافتن مفهوم مناسب از گواهی دادن ناچار باید از اندیشههای عالمان یاری خواست ، ولی پیش از استقراء و داوری در این باب ، لازم است به چند داده مهم درباره ماهیت شهادت توجه کرد :
1.چنان که از مفهوم عرفی شهادت نیز استنباط میشود ، گواهی دادن نقل حادثه ای است که رخ داده و شاهد آن را دیده یا شنیده یا لمس کرده و چشیده یا بوییده است : مانند دیدن ایراد ضرب و شنیدن ناسزا و اقرار و لمس آلت قتل و چشیدن مشروبی که زیان دیده با خوردن آن مسموم شده یا بوییدن عطر . استفاده از دو حس بینایی و شنوایی شایع تر از سایر حواس است و به همین جهت بیشتر تعریفها به اعلام دیدهها و شنیدههای شاهد تکیه میکند در تمام این مثالها ، گواه به احداث امری نو نمیپردازد و تنها به نقل و تصدیق رخ دادههای پیشین اقدام میکند . به بیان دیگر ، شهادت از مقوله اخبار است نه اشیاء و به همین جهت نباید آن را در زمره اعمال حقوقی آرود .
2.اخباری که در کلام شاهد میآید ، به زیان خود او نیست و دلالت بر وجود حق یا تعهدی بر ذمه او نمیکند . اقرار هم اخبار به حق است و از این رو به شهادت میماند ؛ ولی ویژگی این اخبار در مفاد آن نهفته که به زیان اعلام کننده و سود دیگری است . قانون مدنی نیز اقرار را اخبار به حقی توصیف میکند که برای غیر و به ضرر خود باشد در شهادت ، گواه حادثه ، طرف دعوا نیست؛ بی طرفی است که از معلومات او برای اثبات حق استفاده میشود و احتمال دارد به سود یکی از دو طرف دعوا و به زبان دیگری باشد .
3.شهادت نیز همانند اقرار باید اعلام شود مادامی که شخص سخنی نگفته باشد ، نمیتوان تصدیقی را به او نسبت داد و از سکوت نمیتوان نظر شاهد را استنباط کرد (لاینسب لساکت قول ) این گفته بدان معنی نیست که شهادت بایستی به لفظ باشد . ممکن است گواه در برابر پرسش دادگاه با حرکت سر یا دست موضوعی را تصدیق یا انکار کند یا مفاد شهادت خود را بنویسد و این اقدام از اعتبار شهادت نمیکاهد ، هر چند که این گونه پاسخ دادن شایع و متعارف نیست و تنها در موردی از اشاره استفاده میشود که شاهد توان گفتن نداشتن باشد . منتها ، باید پذیرفت که در شهادت با اشاره ، تفسیر حرکت شاهد به عهده دادرس است .
اعلام اراده در صورتی اثر دارد که به قصد اخبار باشد . اگر ثابت شود که مقصود شاهد با ظاهر عرفی حرکت او متفاوت است و او قصد تصدیق و انکار هیچ واقعه ای را نداشته یا مقصود او به آنچه دادگاه استنیاط کرده است تفاوت دارد ، شهادت تابع مقصود واقعی است ، به ویژه در صورتی که در دادرسی هدف کشف واقع باشد نه فصل خصومت . قانون مدنی نیز در ماده 1319 به شهادت خلاف واقع ترتیب اثر نمیدهد .
4.موضوع اخبار وقایع مادی و خارجی است نه استنباط از قوانین یا آثاری که قانون بر آن وقایع بار میکند به عنوان مثال ، تصدیق به حضور در دفتر اسناد رسمی و تسلیم مبیع و ثمن و امضای دفتر از اموری است که به شهادت اثبات میشود ولی اظهار عقیده نسبت به لزوم بیع و آثار آن در قلمرو شهادت به معنای خاص آن نیست .
درست است که در دعاوی بین المللی گاه دادگاه از راه شهادت و اظهار عقیدههای اهل نظر به راه حل معتبر در حقوق خارجی دست مییابد ، ولی ، در واقع دادگاه به آنچه احراز آن در صلاحیت خود او است میپردازد و در راستای آن به گفته معتمدان تکیه میکند و نباید آن را با شهادت ، به معنی دلیل اثبات موضوع اشتباه کرد . (کاتوزیان ، ناصر ، اثبات و دلیل اثبات ، جلد دوم ، ص 7)
حکمت مشروعیت شهادت
شهادت برای صیانت و حفاظت از حقوق به معنی الاعم چه حق الناس و حق الله باشد تشریع شده و از دو جزء تشکیل میشود و دو مرحله دارد
1. تحمل شهادت 2. اداء شهادت.
تحمل شهادت: معنی التزام است که شاهد ملتزم میشود آنچه را دیده و شنیده بیان نماید.
اداء شهادت: اعلام شاهد حاکم را با شهادت دادنش به سبب آنچه که حاصل شده برای او علم به آنچه که مشاهده کرده آنرا.( ابوالوشِ ،محمد اسماعیل ، الشهادات دلیل من ادله الاثبات فی الفقه الاسلامی ص53- 63- 83.)
مستند شهادت: ضابطه و قاعده در شهادت وجود علم است که از طریق دیدن و شنیدن یا هردوی آنها به دست میآید به استثنا