صول یا خدمت جدید به بازار ارئه می کند، یعنی کارآفرین باید نتیجهی کار خود را در بازار ببیند.
2-2-2- تاریخچه کارآفرینی
اگر چه شروع کارآفرینی به سالهای قبل از قرون وسطی برمیگردد ولی در قرون وسطی به کسانی که مسئول اجرای کارهای عمرانی بزرگ بودند، کارآفرین میگفتند، در قرن هفدهم کارآفرین به کسی اطلاق میشد که به منظور عرضه خدمات یا تهیه محصولات با دولت قرارداد میبست(عابدی،8:1384) .
ریچارد کانتیلون در سال 1730 یکی از نخستین نظریهها را در مورد کارآفرینی عرضه کرد و به همین دلیل برخی او را بنیان گذار این واژه میدانند او کارآفرین را فردی میدانست که اهل ریسک باشد و بنا به مشاهداتش ریسک شامل حال بازرگانان، کشاورزان، صنعتگران و سایر مالکان میشد که به قیمت معلوم میخریدند و به قیمت نامعلوم می فروختند و از این رو در معرض خطر بودند(همان) .
در قرن هیجدهم به دنبال صنعتی شدن جوامع بین صاحب سرمایه و فردی که به سرمایه نیاز دارد تفاوت گذاشته شد. در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بین مدیران و کارآفرینان تمایزی قایل نبودند. در اواسط قرن بیستم کارآفرین نوآور پایه ریزی شد در این دوران بین مدیر و کارآفرین تمایز ایجاد شد. در این دوران شومپیتر(1934) استاد دانشگاه هاروارد نقش مدیران و افرادی که کسب و کار ایجاد مینمایند را از کارآفرین جدا نمود. به زعم وی هر کدام از فعالیتهای زیر کارآفرینی است: ارائه کالایی جدید؛ ارائه روشی در فرآیند تولید جدید؛ گشایشی بازاری تازه؛ یافتن منابع جدید و ایجاد هر گونه تشکیلات جدید در صنعت(هیسریچ و پیترز،1383).
3-2-2- تعریف کار آفرین
از وفتی که واژه کارآفرین در محافل علمی مطرح شده است، تعاریف متفاوتی از آن بر اساس دیدگاههای گوناگون ارائه شده است که عمده ترین آنها عبارتند از :
مطابق دایره المعارف برتانیکا، کارآفرین شخصی است که کسب و کار ویا موسسه اقتصادی را سازماندهی و مدیریت کرده و خطرات ناشی از آنرا می پذیرد .
مطابق واژه نامه دانشگاهی وبستر ، کارآفرین کسی است که متعهد می شود مخاطره های یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی ، اداره و تقبل کند (اسکندانی ، 1379).
مطابق فرهنگ آریانپور ، کارآفرین به معنای متهور در اقدام به کارهای مهم و جسور ، بی باک ، دل به دریا زن و پیش قدم در تاسیس شرکت است ( کرباسی و همکاران1381 :27).
فرد کار آفرین کسی است که توانایی تشخیص و ارزیابی فرصت های کسب و کار رادارد و می تواند منابع لازم را جمع آوری کرده واز آنها بهره برداری نموده و عملیات مناسبی را برای رسیدن به موفقیت پی ریزی کند (مردیث1371 :1 ).
کار آفرین فردی است که دارای ایده و نظری نو و جدیدی است که از طریق فرایند تاسیس و ایجاد یک کسب وکار و قبول مخاطره ، محصول یا خدمات جدیدی را به جامعه خود معرفی می کند (احمد پور داریانی، 1381 :57).
1-3-2-2- صفات و ویژگیهای کارآفرینان
در کتاب دایره المعارف کارآفرینی نوشته کنت ، سکستون و وسپر(1982) ویژگیهای کارآفرینان به دو دسته ویژگیهای شخصیتی و ویژگیهای شخصی تقسم شده است؛ تحت عنوان ویژگیهای شخصیتی انگیزه پیشرفت، منبع کنترل درونی و ریسک پذیری به عنوان مهمترین ویژگیهای کارآفرینان ذکر شده است و تحت عنوان ویژگیهای شخصی، سن و نداشتن تحصیلات دانشگاهی بیان شده است(کنت و همکاران ، 1982به نقل از عابدی،1384 : 10).
مردیت، نلسون و نک شش ویژگی شخصیتی برای افراد کارآفرین به شرح زیر بیان میکنند:
1)خودباوری؛ 2) میل به نتیجه(انگیزه و پیشرفت)؛ 3)ریسک پذیری؛ 4) هدایت و رهبری؛ 5) خلاقیت و 6) آینده نگری (مردیت و همکاران، 1376).
احمدپور داریانی(1381) معتقد است مهمترین ویژگیهایی که محققان از انواع ویژگیهای شخصیتی کارآفرینان ارائه کرده اندبه شرح زیر است: 1)نیاز به توفیق و توفیق طلبی؛ 2) مرکز کنترل درونی؛ 3)ریسک پذیری؛ 4) نیاز به استقلال؛ 5) خلاقیت و 6) تحمل ابهام.
فرن هام (1994) نیز شش ویژگی را به عنوان ویژگیهای مشترک کارآفرینان ذکر کرده است ؛ این ویژگیها عبارتند از: 1)انگیزه پیشرفت؛ 2) مرکز کنترل درونی؛ 3) انجام ریسک درونی؛ 4) استقلال طلبی؛ 5) پرانرژی با انگیزه و متعهد بودن و 6) تحمل ابهام.
گراس نیز ده ویژگی را برای کارآفرینان ذکر کرده است که عبارتند از: 1)بهداشت جسمانی خوب؛ 2) توانایی ادراکی عالی؛ 3) اعتماد به نفس؛ 4) انگیزه و سائق قوی؛ 5) نیاز اساسی به کنترل و جهت دهی؛ 6)ریسکپذیری متوسط؛ 7)تفکر باز و کلی؛ 8)واقع گرایی زیاد؛ 9)مهارتهای بین فردی متوسط و 10) تعادل عاطفی مؤثر(عابدی،1384: 12).
همانطور که اشاره شد محققین و نویسندگان متفاوت ، ویژگیهای متفاوتی برای کارآفرینان ذکر کرده اند،که در زیر مواردی که در پژوهش مورد توجه قرار گرفته توضیح داده می شود:
1) مرکز کنترل درونی:
بر اساس نظریه منبع کنترل درونی راتر یک فرد ممکن است نتیجه یک حادثه را در کنترل یا خارج از کنترل خود ببیند، وقتی فردی معتقد باشد وقوع حادثهای به شانس، عوامل خارجی و دیگران مربوط می شود از منبع کنترل بیرونی استفاده کرده است و اگر معتقد باشد که حادثه به رفتار و یا ویژگی های خودش مربوط است از منبع کنترل درونی استفاده کرده است(عابدی،1384: 14).
راتر معتقد بود که نیاز به پیشرفت با اعتقاد به منبع کنترل درونی رابطه دارد. فرضیه او این بود که افرادی که منبع کنترل درونی دارند پیشرفت گراتر از کسانی هستند که منبع کنترل بیرونی دارند. بسیاری که این فرضیه در بیساری از پژوهشها تأیید شده است. برلیو معتقد است که کارآفرینان موفق در قبال موفقیت هایشان مسئولیت شخصی احساس می کنندبه عبارتی کارآفرینان از منبع کنترل درونی برخوردارند(عابدی،1384: 15).
2) خلاقیت و نوآوری:
خلاقیت یعنی راه حلهایی که جدید، باکیفیت و مفید باشند.دو رویکرد مهم در زمینه توضیح و تبیین خلاقیت عبارتند از رویکرد گیلفورد و رویکرد استرنبرگ. رویکرد گیلفورد خلاقیت را معادل تولید واگرا می داند ولی استرنبرگ خلاقیت را محصول هوش ، دانش، انگیزش، محیط تشویق کننده، سبک تفکر مناسب و شخصیت به حساب میآورد. شومپیتر معتقد است که خلاقیت و نوآوری حاصل تلاشهای کارآفرینی است. هارپر در تعریف کارآفرینی ،آن را کیفیتی میداند که افراد را قادر می سازد تا یک فعالیت اقتصادی جدید را شروع و یا یک فعالیت اقتصادی موجود را با نوآوری و خلاقیت توسعه دهند(عابدی،1384 : 15). خلاقیت با کارآفرینی رابطهای مستقیم و از اجزای اصلی و دستمایه ایجاد کارآفرینی هستند(ناهید،1388: 46).
4-2-2- انواع کارآفرینی
کارآفرینی فرآیندی است که در آن ایده و فکر جدید با بسیج منابع از طریق فرآیند ایجاد کسب و کار که توأم با مخاطره های مالی، اجتماعی و حیثیتی است ، محصول جدید به بازار عرضصه می شود؛ تا کنون طبقه بندی های مختلفی از کارآفرینی توسط محققان مختلف صورت گرفته است که در ذیل به برخی از آنها اشاره می شود:
* اسمیت براساس شخصیت ، زمینه های اجتماعی و رفتاری دو نوع کار آفرین را مورد شناسایی قرار داده است: 1- کارآفرینان افزار مند2- کارآفرینان فرصت طلب (ذبیحی و مقدسی 1385: 19).
* جانجا با توجه به میزان فعالیت کار آفرینی انواع مختلف کارآفرینی را به پنج دسته تقسیم می کند:1- کارآفرینی اجرایی 2- کارآفرینی فرصت طلبانه 3- کارآفرینی اکتسابی4 – کارآفرینی تکوینی5 – کارآفرینی ابتکاری (مقیمی، 1383: 16).
در ادبیات کارآفرینی انواع دیگری از کارآفرینی به چشم می خورد که در اینجا به عناوین برخی از آنها اشاره می شود:
1)- کارآفرینی پایدار؛ 2)- کارآفرینی اشتراکی؛ 3)- کارآفرینی محلی؛ 4)- کارآفرینی پاسخگو؛ 5)- کارآفرینی بین المللی؛ 6)- کارآفرینی اجتماعی؛ 7)- کارآفرینی تکنولوژیک( ذبیحی و مقدسی1385 :21).
بطور کلی ادبیات کارآفرینی نشان می دهد که کارآفرینی در سه زمینه یا قالب ذیل شکل می گیرد:
الف -کارآفرینی فردی: کارآفرینی فردی فرایندی است که در آن فردی با اتکا به منابع مالی غالبا شخصی و متکی بر ویژگی های شخصیتی نظیر فعالیت ، ریسک پذیری و اهل عمل بودن اقدام به تاسیس یک کسب و کار جدید می نماید و آنرا تا رسیدن به موفقیت هدایت می کند.کار آفرین فردی نیز شخصی است که در مرکز فرایند کار آفرینی قرار دارد و مدیری است که فرایند را به جلو هدایت می کند. کار آفرینی فردی را کارآفرینی در قالب افراد ، کار آفرینی آزاد ، کار آفرینی شخصی ویا کار آفرینی مستقل نیز می گویند.
ب – کارآفرینی درون سازمانی: کار آفرینی درون سازمانی ،مسئولیت به ثمر رساندن یک خل